نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

سومین عید قند عسل

امروز شنبه ١٣ ابان در حالی که آقا پارسا ٤ ماه  ١٤ روز سن دارو وارد سومین عید زندگیش یعنی عید غدیر شد. صبح خوشگل مامان از خواب بیدار شد و بعد از کلی اوووووو کردن که داشت صحبت میکرد مارو هم بیدار کردو با هم رفتیم خونه مامان بزرگ عیددیدنی و برگشتیم . قشنگ مامان ایشالا همیشه شاد باشی و بخندی. این هم عکس گل پسر که افتاده رو متکا و پاهای کوچولوش و فشار میده زمین بره جلو. آخ که چقد من ذوق کردم بووووووووووس. ...
13 آبان 1391

پارسا جون قدم رو چشمم بذار عزیزم بفرما.3ساعتته ها جیگرطلا

پسر عسلم ٣ساعت بعد از تولدش.   مشخصات نام: پارسا نام خانوادگی: خواجه زاده تاریخ تولد: ٣٠/٠٣/١٣٩١ ساعت ١٠/٩ صبح در بیمارستان ١١ محرم دامغان توسط دکتر زهرا قلی بیکی وزن هنگام تولد: ٢٥٠/٣ قد هنگام تولد: ٥١سانتی متر دور سر:٣٦ سانتی متر ...
12 آبان 1391

از دست این لثه ها

  خدایا به پسر ناز مامان کمک کن . نذار این همه اذیت شه . وقتی لثه های ناز و خوشگلش شروع میکنه به خارش دلم کباب میشه . هیچ کاری از دستم بر نمیاد فقط پستونک و که میکشم رو لثه هاش یکم آروم میگیره. خدایااااااااااااااا خودت بهش این توان و بده این پسمل ناز مامان زیاد اذیت نشه و زودتر دندوناش در بیاد.   اگه بدونی جیگر مامان چه با مزه پستونک و از دهنت برمیداری و پرتش میکنی کنار تا دستات و بخوری و محکم گاز بگیری . اینم دستهای نازت که اینهمه فشارشون میدی   ...
10 آبان 1391

ذوق کردنت رو قربون

قند عسل مامان کلی واسه خودش چیزهایی داره که عجیب ذوق میکنه . نمیدونم چرا این همه به این چیزهایی که واسه ما اهمیت نداره واسه تو کلی نشاط میاره .حالا خدارو شکر که یاد گرفتیم از چی ها خوشت میاد .از یه ماهت کهبود کلی با پرده اتاق آبجی حال میکردی و هنوزم عاشقشی حالا هم که آقا قورباغه و جغجغه ات هم اضافه شده بهش.. ...
10 آبان 1391

پسر کچل ما

وقتی هرروز متکات و میبینم که اون همه موهای نازک و خوشگلت بهش چسبیدن با خودم میگم کی میخواد این سر کچل پسرم پر از مو بشه . البته آبجی سارا هم همینطور بود الان خوب شده دیگه. اینم از موهای شیری آقا پارسا که مثل برگ خزوون دارن میریزن.   ...
9 آبان 1391

روروئک مبارکه پارسای مامان

دیروز که دیدم این گل پسر خیلی بهونه میگیره و مامانش واذیت میکنه با خودم گفتم شاید روروئک بتونه سرت و گرم کنه. بعدشم سریع آوردم گذاشتمت داخلش  خیلی خیلی هم ذوق کردی. وقتی میگفتم پارسا ایستا پارسا ایستا پاهای کوچولوت و محکم میکردی به زمین یه تکون کوچولو میخوردی اونوقت من و آبجی سارا کلی واست دست زدیم. ...
9 آبان 1391

دومین عید آقاپارسا

پسر ناز مامان دومین عیدش و که امروزه یعنی عید قربان و داره پشت سر میذاره. بعد از ظهر قراره بریم خونه مامان بزرگ. مامان بزرگ هم به همین مناسبت یه قربونی کرده. میریم با هم یکم روز عید بگیم و بخندیم. ایشالا که همه زندگیت عید و شادی باشه جیگر مامان.       ...
9 آبان 1391