سه ساله شدن پارسا خاااااان
تولد سه سالگیت عزیزم شد شب دوم ماه رمضان . قرار شد خودمون چهارتا یه کیک کوچولو بگیریم و خودمون و شام بیرون دعوت کنیم اما دو شب قبل دایی محمد علی زنگ زد و واسه افطار دعوتمون کرد و شب تولدت قرار شد افطار بریم اونجا منم از این فرصت استفاده کردم بدون اینکه به کسی بگم کیک و وسایل تولد رو گرفتم و رفتیم اونجا که همه شوک زده شده بودن و به این ترتیب شمع سه سالگیت رو هم اونجا فوت کردی نباتم. اولین سالی بود که متوجه شدی تولد چیه و با همه بچه ها شعر تولد رو تا آخر دست زدی و خوندی. و روز بعد از تولدت هم رفتیم مشهد .............و پسرم برای دومین بار به زیارت امام رضا رفت ...
نویسنده :
مامانی
22:10