نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

19 ماهگی نورچشمم

1392/11/10 13:07
نویسنده : مامانی
936 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم  19 ماهگیت مبارکه مادر. ایشالا که ثانیه به ثانیه و  ماه به ماه و سال به سال شاهد سلامتی و شاد بودنت باشم. الان که دارم واست مینویسم از 19 ماهگیت 8روز گذشته و این مامان تنبل که نه پر مشغله وقت کرده واست بنویسه. ساعت دو ورب سه شنبه بابایی هنوز نیومده و تو هم خوابوندمت و تا ناهار گرم شه آجی سارا رو از پای کامپیوتر به پای تلوزیون تبعیدش کردم تا وبلاگ عقب افتاده قند عسلم و به روز کنم.

19 ماه گذشت و با درآوردن 8تا دندون همه چی تقریباً میخوری. قرار بود اول این ماه از شیر بگیرمت اما چشمم که به دندونات میفته دلم میسوزه و با خودم میگم آخه هنوز نمیتونی خوب غذا رو بجوی و از طرفی حسابی وابسته شدی و کماکان باید تا صبح سی چهل باری بیدار بشم. بخاطر همین بردمت دکتر و گفت بخاطر کمبود ویتامین دی هست که رشد دندونات کمه و دارو تجویز کرد یه چیز دیگه هم گفت که خیلی حالم گرفته شد .واسه چهارمین بار از 4 تا دکتر پرسیدم همه به اتفاق گفتن باید دوباره ختنه بشی حالا نمیخوام فکرش و بکنم........  بگذریم

غذاهاتو خوب میخوری و به حیوونا خیلی علاقه داری  همین الان که اومدم داشتی در کوچه با مرغ همسایه بازی میکردی و دنبالش میکردی و میگفتی ببعی نمیدونم چرا هر چی میگیم جیک جیک با خنده جواب میدی ببعی.

جدیداً با خودت بیشتر بازی میکنی و هنوز عاشق ماشین بازی هستی حتی هواپیما رو هم مثل ماشین هولش میدی و اصلاً گوش نمیدی تو هوا نگهش داری.

تو این ماه تولد آبجی هم بود با دوستاش زیاد راحت نبودی و بابا مجبور شد ببرت بیرون و یکی دوساعت بخوابونت و بگردونت اما از فضای خونه و بادبادک حسابی خوشت اومدو ذوق کردی

کلمات حرف زدنت با ماه قبل پیشرفت چندانی نداشته جز شیطونی هات که روز به روز در حال پیشرفته .منم که دیگه بعضی روزا از دعواکردنهاتون سرسام میگیرم. همش هم بخاطر دست زدن تو به وسیله های ساراست اما دیگه کار یکی دو روز نیست و باید بی تفاوت باشم

یکی از کارهایی که با نهایت بهش علاقه داری سیم جارو برقی و درآوردن و فشار دادن دکمه اش و جمع کردنشه. به جرات میتونم بگم روزی صد بار این کارو تکرار میکنی.

با تخته سیاه سارا هم خیلی حال میکنی غافل کنیم رفتی پاش و یا داری گچ میخوری یا خط خطی میکنی

عاشق ماشین سواری و دور زدنی  بابای بنده خدا جرات نمیکنه جوراب دستش بگیره سریع میری بغلش و با ما بای بای میکنی بابا هم بعضی وقتا کارای خطرناک میکنه و میذاره روپاش پشت فرمون بشینی. البته به کسی نگی ها منم چند بار این کارو کردم. صندلی ماشین و اصلاً دوست نداری بیشتر دوست داری وایستی رو صندلی و اینور اونورونگاه کنی

مادر فدای اون همه شیرینیت بشه الهیییییییی

 

 

 

پارسا در کنار کیک تولد آجی گلی

پارسا در کنار آجی گلی در تولد 9سالگی


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)