نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

13 ماهگی( روزهای سپری شده تابستانی پارسا ( تیر92) )

1392/5/8 13:17
نویسنده : مامانی
392 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم :

یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی.زین پس همه چیز جهان تکراریست ،

جز مهربانی

عزیز دلم ١٣ ماهگیت مبارکه. روزهای سال دوم زندگیت هم یکی یکی میان و میرن و تو بزرگتر و بزرگتر میشی. راستش دلم واسه این روزها تنگ میشه. زمانی که آبجی سارا هم این اندازه ای بود و حالا دارم با این سن و سال میبینمش خیلی دلم واسه بچه گی هاش ضعف میره. میدونم که نسبت به تو هم این احساس و خواهم داشت. بخاطر همین تمام سعی ام و میکنم از این زمانها به نحو احسن استفاده و کنم و از بودنت تو این دوران یه عالمه لذت ببرم.

پسر مامان دیگه بر خلاف تنبلی های دو سه ماه اخیر حالا داری تند تند پیشرفت میکنی. همه چی و میگیری و بلند میشی .

 عاشق تاتی تاتی کردنی اونم وقتی یه دستتت و میگیریم. خیلی تند تند راه میری . البته یه مشکل هست ها. با کفش نمیتونی تند قدم برداری ایشالا اونم یکی دو هفته دیگه درست میشه.

دیگه راحت وقتی خوابیدی بلند میشی میشینی و دوباره میخوابی و واسه خودت بازی میکنی. مخصوصاً شبها که تا برق خاموش میشه میخندی و شروع میکنی غلت زدن به این طرف و اون طرف تخت بعدشم تا میزارمت رو پام سریع خوابت میبرهPillow

از صدای زنگ در هم خیلی خوشت میاد تا صداش میاد چشمات و باز میکنی و یه حالت متعجب میگی گییییییییه  گییییییییییییییییه . بابایی هم اینقدر خوشش میاد از این حرکتت که روزی ده بیست باری به سارا میگه برو زنگ درو بزن. تازه منم که از سر کار میام متوجه میشی منم تا زنگ میزنم پرستارت میگه پارسا متوجه میشه و با زنگ زدنت میگه ماما  ماما

ببعی هم خیلی خوب یاد گرفتی . تا میگیم ببعی میگه ؟؟؟؟ سریع جواب مدی بَ بَ عییییییییییی بع بع

لیوان آب رو هم میبینی تند تند میگی آبَ آبَ.

عاشق موشی شدنی. به محض این که میگیم پارسا موشی کو این شکلی میشی

و بعد هم به قول خاله فاطی هزاران کلمه نامفهوم دیگه که نه من شاید هیچ مادر دیگه ای هم متوجه نمیشه. چون کوروش هم میگه این حرفها رو خاله فاطی متوجه اش نشده

ای قربون این مدل اسپانیایی حرف زدنت بشه مادرتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

فدات بشه مامان که تا میگم بوس بده لپت و میذاری رو صورتم تو هم که میخوای بوس کنی فقط دهنت و باز میکنی .

 روزهای تابستونیت هم با سارا داره میگذره .

آب بازی که هیچ جوری ازش نمیگذری

تاب و سرسره هم که شده برنامه هر شبت. جدیداً هم سرسره رو از تاب بیشتر دوست داری

این آقا گاوه هم که کادوی آبجی ساراست واسه تولدت هم خیلی دوستش داری. هرچند که همش سارا سواره اما دلش که خیلی واست میسوزه تو رو هم یکم سوار میکنه

تلوزیون هم خیلی دوست داری اونم فقط سی دی چرا و چیه. وقتی تموم میشه کنترل و میگیری طرف تلوزیون و میگی دوباره برام بزار.

فقط هم جلوی تلوزیون غذا میخوری اینم یه مدل سیب خوردنته با اون ٤ تا دندون خوشگلت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان عرفان
5 مرداد 92 11:17
به به . واي چه خبره اينجا ؟ چقدر عكس خوشگل ؟؟؟
نسیم-مامان آرتین
5 مرداد 92 12:20
ای جون دلم خاله شما چقدر خوشمزه شدی اگه پیشت بودم اونقدر میچلوندمت وماچت میکردم که دادت دربیاد ودوباره ماچت میکردم تا ساکت بشی
مامان عرفان
10 مرداد 92 12:40
قربون چشات و خنده هات بره خاله .