نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

عید قربان 24/07/92

1392/8/3 15:05
نویسنده : مامانی
980 بازدید
اشتراک گذاری

عید قربان امسال دومین عید قربان پارسای عزیزم.

مصادف با مشهد رفتن پرستار پارسا و ٥ روز موندن پارسا پیش مامان و بابا

دوشنبه تا جمعه پارسای عزیزم قرار بود پیشمون باشه و حسابی بهش خوش بگذره. مونده بودیم چطور مرخصی بگیریم. در نتیجه بابا دو شنبه و مامان سه شنبه رو مرخصی گرفتیم و ٤ شنبه هم تعطیل و ٥ شنبه هم با وجود ازدحام مرخصی کارمندا به طرز شگفت انگیزی هر دو موفق به گرفتن مرخصی شدیم.

دوشنبه پارسا با بابا تنها و بعد از خوردن صبحانه تا ساعت ١ و نیم به گشت و گذار در پارکها گذشت که البته دو بار هم اومدن جلو در بانک و پارسایی تو ماشین به خوردن شیر نائل آمد.

سه شنبه هم من و پسری بعد از اینکه تا ساعت ١٠ خوابیدیم کلی بازی کردیم.

اون سه روز باقی مانده هم قرار شد بریم شمال .هوا هم عالیییییییییییییییی

در نتیجه تو اون شلوغ پلوغی پلاژ های فرح آباد موفق به اسکان در پلاژ راه آهن شدیم

حسابی هم به هممون خوش گذشت مخصوصاً اون قطار کوچولویی که تو پلاژ بود و مسافرها رو روزی هزار دور سوار میکردو  دور محوطه میچرخید و پارسا هم عاشق سوار شدنش

این هم چند تا عکس از اون سه روز

این هم دوست پارسا شایلین خانم که ١ ساعت حسابی با هم بازی کردن( چشم مادرت روشن پسر)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)