نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

تولد زنبوری دوسالگی پارسا

ای تماشایی ترین مخلوق زمین ،آسمانی می شوم وقتی نگاهت میکنم....                   تولدت مبارک نفسم کارت دعوت و متن کارت دعوت هم که خیلی خیلی خوشم آمد و واسه چندین بار خوندمش با معجزه وجود او در زندگیمان تمام لحظه های عمرمان بدرقه نفس کشیدنش شد. اکنون دو سال است که با گریه هاش گریه کردیم و خنده هایش را خندیدیم.برای آرامشی که از بودن او داریم خدا را شاکریم. شما نیز در آذین بستن این شکرانه همراهمان باشید. تزیینات که مامانی با چند تا مقوا دو سه روزی بعد از برگشت...
4 تير 1393

سفر به شمال 93/03/07 به روایت تصویر

هفتم خرداد نو دو سه پارسا جلوی درب ورودی مجتمع رفاهی بانک تجارت در چابکسر محو آرم بانک تجارت گشت و گذار پارسا درون محوطه که حسابی راه میرفتی و من یکی از دنبالت اومدن کم آورده بودم بعضی وقت ها هم به درختها و گلها اینطوری مَ مَ میدادی اینم عشق به تمام واقعی پارسا دریااااااااااا که دم به ساعت میگفتی مامان دَیا بابایی دَیا اینجا هم طبق روال معمول دوست پیدا کردی و از این دو صحنه هم در کنار دریا بسیار لذت بردی و آنچنان جیغی از سر ذوق کشیدی و میگفتی دیگ دیگ و مااااااااااااااااااااااااا ...
15 خرداد 1393

23 ماهگی

عزیز دل من 23 ماهگیت مبارکه . آقا پسر گلم دیگه تو همه زمینه ها پیشرفت چشم گیری داشته هر چند تو ذهنم فقط شیطو نی هات میاد اما صحبت کردن و لب خوانی کردن شعر ها با ما و گوش دادن به حرف ها هم قابل ملاحظه است عزیزکم . یه ماه دیگه از فصل بهار بیشتر نمونده و روز آخر بهار هم دیگه واسم یه شور و خاص دیگه است. علی الخصوص امسال که قراره  همراه با دومین سال تولدت یه نی نی دیگه پاشو بذاره تو خانواده امون. آقا شهراد نی نی عمو رضا که اونم دکتر نوبت سی خرداد و بهش داده واااااای حالا بیاد اونم بشه تو همین روز چی میشه. ایشالا که صحیح و سالم پسر عموت بیاد و تو هم یه حالی کنی جیگرم این چتد تا عکس هم واسه بیست و سومین ماه زندگیته نباتم هنوز ا...
11 خرداد 1393

دایره لغات قند عسلم تا پایان 22 ماهگی

گل پسر مامانی بدون خوردن تخم کفتر کم کم زبونش داره باز میشه. البته پیشرفتت خیلی سریع و طی چند روزبود هر کلمه ای که میگفتیم تکرار میکردی . خیلی ذوقیدم چون داشتم دلواپس میشدم .الانم که دیگه 22 ماهت تموم شده تقریباً همه چی و بعد از شنیدن تکرار میکنی . این چند تا کلمه هم که خیلی باهاش سرو کار داری و قشنگ یاد گرفتی و واست مینویسم تا بعداً از تلفظ کردن کلمه هات تو هم ذوق کنی جیگرم   پارسا  :  بادددا سارا  :  اول که بود آیی جدیداً هم شده بَ بَ پرتقال  :  دِردِقا کلید : گی گی نمک  : مَمَککککککک نخود : نُ نُ خ بستنی : مَ مَنی پنکه  : مَنکی می...
6 خرداد 1393

خداحافظی با شیر مادر در پایان 22 ماهگی

نمیدونم از کجا شروع کنم به گفتن عزیزکم الان که دارم واست مینویسم ساعت ده و سی دقیقه نهم اردیبهشت 93 در حالیکه الان خوابوندمت و خودمم خسته و کوفته خیلی دوست داشتم منم میخوابیدم اما چون دیدم فرصت از دست میره به خودم اومدم دیدم نشستم دارم واسه پسر گلم که دیگه مردی شده واسه خودش یکی از مهمترین مراحل زندگیش و طی این 22 ماه به یادگار میذارم. پسرکم عزیزکم نفس مامان بهت تبریک میگم بخاطر تحملت . حدود یه ماهی میشه که تصمیم جدی گرفتم تا از شیر بگیرمت ولی یه چور تنظیم کرده بودم که تا پایان 22 ماهگی شیر بخوری و چون دوسالت با فصل گرما و تابستون مصادف می شد بهتر دیدم تا زیاد گرم نشده از شیر بگیرمت گلم دو هفته مونده به پایان ماه 22 کم کم دفع...
10 ارديبهشت 1393

22 ماهگی نفسم

                                عسلم اول از همه  22 ماهه شدنت رو تبریک میگم و آرزو میکنم روزهای شاد زندگیت و همیشه نظاره گر باشم و از خدا میخوام هیچ وقت ناراحت نبینمت گلممممممممممم روزها واقعاً روزهای شیرینیه همه مامانها میدونن که اصلاً با نوشتن نمیشه توصیفش کرد .اینقدر شیرین شدی و خوش زبان که همه رو مجذوب خودت میکنی. جالبه هاااااااااااااااا تا ماه قبل یکی دو کلمه میگفتی و یهوووووووووووووووو زبونت باز شد بدون خوردن تخم کفتر طلسم شکسته شد و دیگه همه حیوونا بع بع نمیگن ...
9 ارديبهشت 1393

29 به در جای 13 به در93

امسال عید نشد بریم سیزده به در گل من.. از هفتم عید که سرما خوردی و سرفه و آبریزش بینی هم خودت و هم مارو خسته کرده بود باعث شد جایی نریم تا یه موقع بدتر نشی. سارا هم ول کن قضیه نبود قول داده بودیم بهش به محض اینکه حال داداشی خوب شد میریم. بالاخره جمعه ٢٩ ام با اینکه هنوز پسر نازم آبریزش بینیش قطع نشده دل و به دریا زدیم و یه سر تا چشمه علی رفتیم . اونجا هم یکم باد بود و میترسیدم دوباره بدتر بشی عزیزم اما حسابی بهت خوش گذشت و بازی کردی. ایشالا که همیشه سالم باشی و دیگه نبینم ناخوشیت و نباتم     ...
4 ارديبهشت 1393