نفسم پارسا جوننفسم پارسا جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

هر روز از زندگی پارسا

اولین قدمت میارک

  زندگی وقتی اولین قدمت را برداشتی بر خود بالید که همچین موجودی پا بر خاک مطهرش میگذارد.   عزیزکم سه شنبه 8/05/92 ساعت 11 صبح مامان تو آشپزخونه  و بابا و سارا با پارسا بازی میکردن. دست پارسا تو دست بابا در حال تاتی تاتی .بابایی هم دست پارسا رو ول میکنه و پارسا یه قدم میره دوباره تکرار و حالا 5 قدم.منم که بی خبر از همه جا یهو سارا گفت مامااااااااان بدو بیا. منم که رسیدم تازه بابا دستشو واسه بار سوم ول کرده بود و حالا سه تایی میشمردیم 1 ، 2 ، 3 ، 4 ...........25  و بعد هم زمین خوردن واااای که چه ذوقی کرده بودم.پسرم 25 قدم راه رفته.خدایا واسه صد هزارمین بار شکررررررر . سه تایی اینقدر دست زدیم ....
10 مرداد 1392

13 ماهگی( روزهای سپری شده تابستانی پارسا ( تیر92) )

پسرم : یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی.زین پس همه چیز جهان تکراریست ، جز مهربانی عزیز دلم ١٣ ماهگیت مبارکه. روزهای سال دوم زندگیت هم یکی یکی میان و میرن و تو بزرگتر و بزرگتر میشی. راستش دلم واسه این روزها تنگ میشه. زمانی که آبجی سارا هم این اندازه ای بود و حالا دارم با این سن و سال میبینمش خیلی دلم واسه بچه گی هاش ضعف میره. میدونم که نسبت به تو هم این احساس و خواهم داشت. بخاطر همین تمام سعی ام و میکنم از این زمانها به نحو احسن استفاده و کنم و از بودنت تو این دوران یه عالمه لذت ببرم. پسر مامان دیگه بر خلاف تنبلی های دو سه ماه اخیر حالا داری تند تند پیشرفت میکنی. همه چی و میگیری و بلند میشی . ...
8 مرداد 1392

چهار دست و پا رفتن

فندوقم ، تپل مامان امروز ساعت 5  21/04/92 در حالیکه 1 سال و 22 روزه هستی وقتی نشسته بودیم و باهات بازی میکردیم  به زور چهار دست و پا البته فقط با یه پا اون یکی پات و همینطور خم کردی و کشوندی جلو و تونستی حدود دومتری حرکت کنی . وای که چقدر سه تایی خندیدیم تا حالا یکم دنده عقب میتونستی بری اما این مدل چهار دست و پارو ندیده بودیم تا بحال. خلاصه که خیلی ذوقیدیم سه تایی. ...
21 تير 1392

چهارمین دندان در 1 سال و 21 روزگی

  قندم ، نباتم دقیقه ها و ساعتها میگذرن و یکی از نشانه های تند تند بزرگ شدنت دندون درآوردنته نفسم انگار دیروز بود غصه میخوردم چرا دندونهات در نمیاد حالا اما دندونهای خوشگلت شدن 4 تا دو تا بالا دوتا هم پایین. الهی من دور هر 4 تاش بگردم خداااااااااااااااااااااااااااا که این همه داری عسل میشی. دیروز دستم و گذاشتم دهنت یه گازی از مامان گرفتی که واقعاً جیغ کشیدم به بابا گفتم اندازه 2 تا آنژوکت وصل کردن درد داشت .دیگه هم از ترسم این کارو نمیکنم. با همین سه تا و نصفی دندونت یک سیبی میخوری که نگو . حالا هم منتظر بقیه اشیم. بوووووووووووس تا پنجمین دوندونت ایشالا ...
21 تير 1392

سومین دندان

گل پسر نازم شما دریکسال و 9روزگی سومین دندون  رو درآوردی بالا سمت راست  مبارکت باشه گلم. خوش حالم که سومین دندون هم بالاخره دراومدعزیزم دیگه خیلی کم واسه دندونهات بی قراری میکنی. من هم تقریباً راحت شدم عزیزکم.دیگه من و گاز نمیگیری.بعدش می تونی دیگه اب بخوری مثل اون موقع ها تق تق نمی زنی به لیوان. بلد شدی خفنننننننن ایشالا هر چه زودتر این جیغ کشیدنهای بنفش و شدید و پی در پی هم کم بشه. ایشالاااااااااااا   ...
11 تير 1392